دلپری از برخی همکارانش دارد. میگویدآنها مرا به خاطر مواضعم مسخره میکنند! بسیاری از روایتهای او از باند شیرین عبادی قابلانتشار نبوده و چند بار تأکید میکند که برای بیان آنها نیاز به زمان بیشتر دارد. میگوید کمکاری برخی وکلا باعث شد افرادی چون شادی صدر و شیرین عبادی در خارج از کشور رشد کرده و صدای نامشروع حقوق بشر شوند. نعمت احمدی را بسیاری از اهل سیاست بهخوبی میشناسند. این وکیل قدیمی و اصلاحطلب سالها با اعضای شبکه موسوم به کانون مدافعان حقوق بشر عبادی در ارتباط بوده و جنس آنها را میشناسد.
او در بعدازظهر یک روز پاییزی و همزمان با برگزاری دادگاه نمایشی آبان۹۸ در لندن به گفتگو با «مشرق» پرداخته و پرده از چهره واقعی برخی دلالهای حقوق بشری در خارج از کشور برمیدارد.
نعمت احمدی میگوید: آنها مأموریت دارند سیاه نمایی کنند؛ هر چهبهتر کارشان را انجام دهند، پول بیشتری هم دریافت میکنند. اشاره او به چند فعال سیاسی برانداز در خارج از کشور است که به نام «حقوق بشر» دکان ساخته و در پروژه دشمن نقش بازی میکنند.
نعمت احمدی یک وکیل منتقد است؛ در طول بحث فرازوفرودهای بسیاری داشته و گاهی پرسش و پاسخ میان ما به جلسه بحث تبدیل میشود. به او میگویم حضورش در رسانههای خارجی اهداف بیگانگان را تأمین میکند؛ در پاسخ بارها سخن ما را تائید کرده ولی اصل کارش را تشریح میکند! او صادقانه ساعتی با ما سخن گفته و پرده از رازهای جالبتوجهی برمیدارد.
نعمت احمدی حافظه تاریخی خوبی دارد و گاهی در میانه بحث کمکش میکنیم تا پروندههای سیاسی قدیمی را بازکرده و بر ابعاد تاریک آن نور بی افشاند. با او از ماجرای پرونده نوار سازان تا حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی را باهم مرور میکنیم. این گفتگوی جذاب میتواند سندی بر سالها خیانت و دروغهای مدعیان حقوق بشر باشد.

در ادامه این گفتگوی چالشی را میخوانید؛ شایانذکر است بنا بر برخی ملاحظات از نام بردن برخی افراد و نیز ذکر جزییات پروندههای آنها پرهیز کردهایم.
******************
** برای اصلاحطلبان پرونده آبان ۹۸ هنوز باز است؛ برخی ادعا میکنند که هرلحظه امکان دارد دوباره آن روزها تکرار شد؛ دلیل استفاده مکرر ازایندست جملات چیست؟
آبان ۹۸ تجربهای سخت برای جامعه ایران است، آبان ۹۸ محصول اقدامات نسنجیده برخی مسئولین وقت است. به نظرم در کنار دولت روحانی؛ مجلس دهم نیز نقش جدی در بروز آن داشته است.
** مجلس دهم یا همان لیست امیدیها که اصلاحطلبان اکثریت آن را تشکیل میدادند.
بله؛ این مجلس در ابتدا با افزایش قیمت حاملهای انرژی مخالفت کرد؛ البته تغییر قیمت سوخت غیرقابلاجتناب بود، اما مسئولان وقت در اجرای آن بد عمل کردند. این باعث نگرانی و ناراحتی بخشهای زیادی از جامعه شد. مردم ما صبور هستند؛ مشکلات کشور و تحریمها را درک میکنند. اما وقتی فردی در قامت رئیسجمهور مردم را ناآگاه فرض کرده و میگوید من هم مانند شما در صبح جمعه متوجه شدم که قیمت بنزین عوضشده است، این طرز سخن گفتن باعث عصبانیت میشود.
** اولین جرقه ماجرای اعتراضات بنزینی را روحانی زد.
بله؛ ایشان به مردم ایران توهین کرد و با سخنان نسنجیده بر خرمن نگرانیهای دهکهای پایین جامعه آتش نهاد؛ به تعبیری او عامل اصلی این اغتشاشات است. وقتی آتش ایجاد شود؛ خشک و تر باهم میسوزند. من بر این باورم که اعتراض حق مردم است. ما درزمینهٔ بروز اعتراضات قوانین خوبی داریم. در قانون اساسی بهصورت مصرح درباره حق برگزاری راهپیمایی بحث شده است. اما یک سری سلایق شخصی باعث میشود مفهوم اعتراض دچار سوءبرداشت شود. وقتی یک نماینده مجلس درباره اعتراضات سخن گفته و به تبعات آن نمیاندیشد باعث بروز ناراحتیها در جامعه میشود.
** سخنان ایشان تقطیع و تحریف شد.
بله فضای مجازی ممکن است حرف من و شما را هم تغییر بدهد؛ اما لزومی نداشت ایشان درباره این موضوع نظرات شخصی بدهد. من بهعنوان یک معلم حقوق میگویم که در جامعه امروز ما مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی زیاد است؛ تناسبی بین درآمدو هزینهها وجود ندارد. میخواهم بگویم که جامعه ای که مورد هجمه خارجیها قرار دارد، باید در آن لحن سخن گفتن کنترلشده باشد. معتقدم مسئله آبان هنوز حلنشده است و نیاز به بررسی و اقدامات کارشناسی شده دارد.
** بعد از ماجرای آبان مقام معظم رهبری واردشده و دستور بررسی موضوع و دلجویی از افرادی را دادند که ناخواسته آسیبی دیدهاند؛ دبیر شورای امنیت ملی به منازل بسیاری از آنها رفته و بحث دیه و حتی اهدای عنوان شهید مطرح شد؛ این بدان معناست که در ارکان نظام مسئله آبان حلشده است.
ما در سلسلهمراتب بالای نظام مشکلی نداریم؛ دستور رفع مشکلات صادر شد؛ اما در پایین برخی درست عمل نکردند. مثلاً چرا اجازه برگزاری مراسم ختم به برخی داده نشد؟
** همهکسانی که آسیبدیده بودند توانستند مراسم خود را برگزار کرده و حتی مقامات هم در آن شرکت داشتند...
من موردهایی سراغ دارم که اینگونه نبوده است.

** مسئله این بود که برخی خانوادههای خاص روز قبل از مراسم پذیرای مقامات بوده و مورد دلجویی و تکریم قرار گرفتند؛ اما فردای آن روز در رسانههای ضدانقلاب بازیچه میشدند و مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند اما با همه این شرایط باز کسی جلوی مراسم آنها را نگرفت.
ما ۸۵ میلیون جمعیت با سلایق و طبع متفاوت داریم، من میپذیرم که برخی ابزار دست دشمن میشوند؛ اما جامعه نیاز به صبوری بیشتر دارد. من بیشتر عمر خودم را با این مدل پروندهها سپری کردهام، میدانم این دست خانوادهها مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. این را بپذیرید که باید در مورد پروندههای مختلف بهصورت موردی اقدامات متفاوتی انجام داد. این خانوادهها آسیبپذیر هستند و خیلی سریع مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. بهعنوانمثال اخیراً دادگاهی درباره ماجرای آبان در لندن برگزارشده است، این نشان میدهد در خارج از کشور روی مسائل داخلی ما برنامه دارند؛ ما باید هوشیارانه تر عمل کنیم.
** چه کسانی پشت این دادگاه نمایشی هستند؟
این دادگاه انگلیسی مضحک است.
** اسباب سرگرمی بود؛ بههرحال دولتهای غربی با کمک آل سعود پولهای کلانی برای برگزاری آن خرج کردند.
این دادگاه؛ های و هوی و طبل توخالی بود. شما ببینید چه کسی این دادگاه را برگزار کرد؟ شنیدم خانم مصی علی نژاد پشت این دادگاه است. من سر کلاسهایم نظر دانشجویانم را درباره پروژههای این خانم پرسیدهام.
** پروژه تظاهر به بدحجابی و دختران خیابان انقلاب و همکاری با سازمان سیا را در کارنامه دارد...
تعدادشان زیاد است. این پروژهها آمریکایی است. من شاهدم که مردم مصی علی نژاد را به خاطر ترویج بیحجابی لعنت میکنند.
** چرا؟ این تاکید شما روی آمریکایی بودن و پروژه ای بودن کارهایش جالب است...
بههرحال او محصول جامعه ایران نیست؛ من با این خانم دریکی از تلویزیونهای خارجی بحث کردهام، او به من گفت شما از مردم بریدهاید. من به او گفتم؛ جمع کنید خودتان را! ۱۲ هزار کیلومتر آنسوتر نشستهاید، برای مردم نسخه میپیچید! گفتم خودتان را جمع کنید. آنسوی دنیا مردم را تحریک میکنید. امثال علی نژاد و کوتولههایی مانند او روی مردم تأثیر مستقیم ندارند؛ اما میتوانند روی موجهای اجتماعی سوار شوند؛ خطر این افراد را باید از این زاویه نگریست. این دادگاه جالب بود؛ دریکی از بخشهای این برنامه خانمی ادعا کرد در بازداشتگاه ۵ نفر به او تجاوز کردهاند، این واقعاً شدنی است؟ درجایی مانند بازداشتگاه با آن سطح از تمهیدات امنیتی چنین ادعاهایی غیرقابلپذیرش است؛ یاوهگویی است.

علینژاد همراه با ماموران امنیتی در هلند!
** تجربهای بهعنوان وکیل در این مورد ادعاهای کذب دارید؟
از این موارد به من مراجعه کردهاند؛ یادم هست خانمی در سنندج ادعا کرد در زندان مورد تجاوز قرارگرفته است (نام این فرد نزد مشرق محفوظ است) پرونده او را نزد من آوردند؛ من متوجه شدم تمام این پرونده دروغ است. جالب است بدانید که من همین خانم را آمریکا دیدم و باز ماجرا را پرسیدم او گفت همه این داستان دروغ بود. او به من گفت یکی از وکلای حقوق بشری به من گفت پرونده تو سنگین است؛ این دروغها را بگو تا فشار برداشته شود! من به او گفتم اگر جای تو بودم حتماً اعلام میکردم که دروغ گفتهام. سخنان این شاهد دادگاه در لندن از همین دست ادعاها برای گرفتن کیس پناهندگی است. بیشتر این دست پروندههای حقوق بشری برای گرفتن پناهندگی ساخته میشود. همه وکلا بهخوبی میدانند که چنین دست ادعاهایی غیرممکن و دروغین است.
** سال ۸۸ هم بحث تجاوز و شکنجه در زندان را برخی اصلاحطلبان مطرح کردند و کروبی و موسوی روی آن تا توانستند بازی راه انداختند. سپیده پور آقایی و ترانه موسوی ازجمله این کیس ها است.
من همان اول ماجرا در سال ۸۸ نزد آقای کروبی رفتم و به او گفتم که حاجآقا شما سادگی کردید. امکان ندارد چنین اتفاقی در بازداشتگاه روی دهد.
** کروبی چه جوابی به شما داد؟
کروبی گفت فردی که این ماجرا را تعریف کرد صمیمانه حرف زد! به او گفتم مگر میشود موضوع به این مهمی صمیمانه گفته شود و شما باور کنید!
** این سادگی به تعبیر شما یا سادهلوحی بههرحال به کشور خسارت زد...
بگذارید ماجرای جالبی را برای شما تعریف کنم؛ سال ۸۶ فردی به من گفت در بلژیک دفتری وجود دارد که درخواستهای پناهندگی سیاسی را بررسی میکند؛ آن فرد از من خواست بهعنوان وکیل مستقل این پروندهها را بررسی کنم. من به راوی ماجرا گفتم که چنین کاری را انجام نمیدهم؛ اما شما بگویید چه مدل پروندههایی در آنجا مطرح میشود؟ آن فرد به من گفت بهعنوان نمونه خانمی باوجود داشتن همسر به ما مراجعه کرده و گفته است با یکی از خویشاوندانش رابطه جنسی داشته و از کشور فرار کرده است یا اینکه ماجرای یک پرونده یک فرد همجنسباز را مطرح کرد.
** واکنش شما چه بود؟
من واقعاً خندهام گرفت که در اروپا این دست موارد شنیع تبدیل به پرونده سیاسی برای گرفتن پناهندگی میشود!
** مطلع هستید بلژیک مقر پارلمان اروپایی است و منافقین در آنجا فعال هستند؛ آنها در آنجا شیطنت سیاسی میکنند.
بله؛ من به فردی که مرا دعوت کرده بود گفتم به نظر شما این دست پروندهها متعارف است؟ شما مرا به بلژیک ببرید؛ هزینه سفر مرا هم بدهید تا این پروندههای کثیف را بخوانم! من پیغام دادم شما که میدانید این دست پروندهها دروغ است؛ اما تصمیم گرفتهاید که به این افراد پناهندگی بدهید پس به وکیل چه نیازی است! تمام کیس هایی که در خارج مطرح میشود دروغ است.
** پشت این پروندهسازیهای دروغین چه کسانی هستند؟
برخی فکر میکنند خانم علی نژاد است؛ این را بیخودی بزرگ کردهاند. برخی در مجامع حقوق بشری جاه و مقام پیداکردهاند که در این حد و معیارها نیستند. مثلاً نسرین ستوده برای چه باید در رسانه بزرگ شود؟ تنها کار بزرگ او آن بود که روسریاش را برداشت ولی او را در رسانهها در سطح یک مبارز سیاسی بزرگ کردند. در مورد شیرین عبادی نیز همینگونه است؛ من صدها پرونده مهمتر از او انجام دادهام اما امثال عبادی در رسانهها بزرگنمایی میشوند.

** البته امثال شیرین عبادی؛ علی نژاد؛ شادی صدر و دیگرانی ازایندست پروژه هستند، پشت سر اینها سازمانهای امنیتی غربی بازی میکنند.
در مورد عبادی نکته جالبی را به یاد دارم، بار اول امیر فرشاد ابراهیمی نزد من آمد؛ به او گفتم من وارد چنین پروندههایی نمیشوم؛ او سپس نزد عبادی رفت و پرونده او را دست گرفت.


شادی صدر در دادگاه نمایشی انگلیسی
** منظورتان ماجرای پروندهای است که بهعنوان «نوارسازان» معروف شد. هدف آن پرونده جنگ روانی علیه نظام و تخریب چهره نیروها انقلاب بود.
بله؛ بعدها شیرین عبادی به من گفت این پرونده برای من بسیار سنگین بود. برای من روشن بود که این ماجرای نوار سازان دروغ است.
** رهامی نماینده اصلاحطلب مجلس هم درگیر آن شد.
ایشان هم مانند من گفتند که این پرونده سنگین است؛ اما صحبتهای متهم را ضبط کرده و به چند نهاد خاص ازجمله دفتر خاتمی رئیسجمهور وقت فرستاد که به پرونده نوار سازان معروف شد.
** مقدمهای شد برای گرفتن نوبل توسط عبادی...
او با این پرونده معروف شد؛ نوبل را در دامن این خانم انداختند.
** این وکلای حقوق بشری و کانون مدافعان حقوق بشر پروژه طراحیشده از سوی دشمن بود.
ببینید من این خانم شادی صدر که این روزها معروف شده را بهخوبی میشناسم؛ او دانشجوی من بود. شادی صدر به من زنگ میزد و میگفت اگر این پروندههای لواط و زنای محصنه به دستت رسید؛ برای من بفرست تا آن را مثل توپ منفجر کنم.
** خانم عبادی این روزها در اروپا حرفهای بزرگ میزند که در قد و قوارهاش نیست؛ میگوید ایران باید تجزیه شود...
این خانم (عبادی) بسیار شیاداست؛ او به من زنگ میزد و میگفت تو روابط عمومی خوبی داری، پروندههای اخلاقی را برایم بفرست تا بزرگش کنم. من به او گفتم مگر جامعه ایران کثیف است که این دست پروندهها مثل نقلونبات ریخته باشد!


** یکی از این پروندههای جالبتوجه درباره این مورد یک پرونده جنجالی اخلاقی بود؛ یکی از شاگردان عبادی به نام اولیایی فرد آن را برعهدهگرفته و پسازآن معروف شده و به یک کشور در شمال اروپا متواری شد.
آن ماجرا را بهخوبی در یاد دارم؛ مربوط به پرونده سکینه محمدی آشتیانی است. پسر آن خانم نزد من آمد و گفت با این کار آبرو ما را در شهر بردند. پروانه وکالت روزگاری ارجوقرب داشت؛ حالا برخی حیثیت این شغل را زیر سؤال بردهاند!
** برخی همکاران شما این حرفه را از حالت عادی درآورده و بهاصطلاح کاسبی حقوق بشری راه انداختند؛ ایراد از شماست که اگر معترض هستید؛ در برابر این موج ایستادگی نکردید.
حرف شمارا قبول دارم. ما باید با اینها میجنگیدیم و نکردیم این ایراد به ما وارد است.
** این کار باعث شد صدای وکلای شریف شنیده نشود...
یک دلیل آن است که به ما اجازه نمیدهند با رسانههای خارجی گفتگو کنیم و صدای واقعی جامعه باشیم.
** البته شما که چنین گفتگوهایی را انجام میدهید، اما یادتان باشد ما نباید مسائل داخل خانه را به خارج خانه خودمان ببریم. گفتگو با رسانه خارجی دقیقاً چنین مصداقی دارد. شما الآن بهراحتی با رسانه داخلی میتوانید صحبت کنید.
بله؛ روزی که آقای اژهای انتخاب شد؛ بیبیسی فارسی با من تماس گرفت و من با آنها صحبت کردم. پسازاین مکالمه از دفتر آقای اژهای با من تماس گرفته و گفتند کانال ارتباطی بازشده تا شما بتوانید انتقادات خود را انجام دهید. من هفت نامه برای ایشان نوشتهام.
** این نشان میدهد که فضای گفتگو باز است و شما کمی عجله کردهاید.
دلیلش آن است که سابقه نداشت کسی از دفتر رئیس قوه قضائیه تماس بگیرد و بخواهد انتقادات یا پیشنهادهای امثال ما را بشنود.
** بگذارید روشنتر بحث بکنیم؛ بیبیسی فارسی، صدای آمریکا؛ رادیو فردا (ارگان سازمان سیا) و گروه تروریستی اینترنشنال رسانه نیستند؛ اینها ابزار هستند؛ به تعبیر بهتر عملکردشان شبیه همان هواپیماهای دشمن در جنگ تحمیلی است که شهرها را بمباران میکردند؛ مردم بیگناه را به شهادت میرساندند، و پس از انجام عملیات روی سر مردم اطلاعیه پخش میکردند. شما با ورود به این رسانهها در چنین پروژهای مشارکت میکنید.
من از دهه هفتاد با اینها صحبت کردهام؛ اما نگذاشتهام روی من تأثیر بگذارند. من حرف خودم را میزنم.
** عملکرد آقای اژهای را چگونه تحلیل میکنید؟
آقای اژهای کارستان کرده است، ایشان مستقیم به بندهای امنیتی رفته و با مجرمینی که قطعاً جرم انجام دادهاند بهصورت مستقیم گفتگو میکند؛ من شنیدهام که پسازاین دیدارها تغییراتی رویداده و این نشان میدهد این دیدارها تشریفاتی نیست. من باید تا کمر در برابر اژهای خمشده و از او تشکر کنم. من بشدت از او حمایت میکنم؛ برخی برای این حمایت شدید به من میخندند.


** چه کسانی شمارا استهزا میکنند.
رفقای وکیل.
** باورتان میشد آقای اژهای اینچنین عملکردی داشته باشند؟
بدون تعارف بگویم؛ روز اول انتخاب ایشان من نوشتم إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ... َ.
** چرا چنین حرفی زدید؟
گمان نمیکردم ایشان چنین شخصیتی داشته باشند؛ واقعاً کارهای بزرگی انجامشده است.
** پس یک حلالیت لازم دارد از ایشان بگیرد (با خنده)
به ایشان گفتهام و حتی نوشتهام از ایشان عذرخواهم! ایشان قلبی رئوف و پاک دارد.
** در ماجرای ۲۵ آبان آقای رئیسی به زندانها سرزده و پروندهها بررسی میکردند؛ آقای اژهای نیز بهصورت مستقیم پروندهها را مطالعه کرده و حتی با خانواده برخی مجرمین دیدار کرد.
روسای قوه قضائیه همگی مجتهد بودهاند؛ اما برخی طرحهای حقوقی توسط مشاورین این روسا بهدرستی تبیین نمیشد؛ اما در سالهای اخیر افرادی در قوه قضائیه توسط رهبر انقلاب منصوب شدند که هم مجتهد بودند و هم حقوقدان بودند. شنیدهام که آقای اژهای گفته است آیتالله نیست؛ اما ایشان حتماً آیتالله حقوق هستند.
همکاری شبکه حقوق بشری با تروریست ها
فروردین سال ۱۳۸۹ سه ماه پس از پایان شورشهای خیابانی، یک پرونده جنجالی مطبوعاتی نظر رسانهها را به خود جلب کرد. شیرین عبادی، شادی صدر و عبدالفتاح سلطانی هسته اصلی محفلی موسوم به «کانون مدافعان حقوق بشر» از روزنامه کیهان شکایت کرده و شعبه ۷۶ دادگاه کیفری مسئول رسیدگی به درخواست آنها میشود. در اتفاقی جالبتوجه این دادگاه بهصورت زنده از رسانه ملی پخششده و هیئتمنصفه نیز در روند رسیدگی به پرونده نقش دارد.
در اولین جلسه از دادگاه، نسرین ستوده به نیابت از شیرین عبادی پشت تریبون رفته و رو به قاضی مدیر خراسانی میگوید: آقای حسین شریعتمداری موکلان بنده را متهم به همکاری با خارجیها کرده؛ ایشان باید ثابت کند که کانون مدافعان حقوق بشر از خارج از کشور پول گرفته است. هجمه مجموعه وکلای شیرین عبادی شروع میشود، هرکدام بهنوبت به صحنه آمده و برای مدیرمسئول روزنامه کیهان رجزخوانی میکنند. هدف از این سناریو آن است که با فشار رسانهای بر روزنامه کیهان و طرح شکایتهای فلهای جهت بازی عوضشده و نیمه پنهان ناتوی فرهنگی و عوامل سفارتخانههای اروپایی فرصت فرار پیدا کنند. بعدها مشخص میشود که این دادگاه آخرین تیر اتاق فکر جریان فتنه برای دمیدن روح بر کالبد بیجان آن جریان است!
در آن دادگاه سریالی صحنههای عجیبی روی میدهد، یکی از همکاران شیرین عبادی بیآنکه در پرونده سمتی داشته باشد؛ به روالی غیرعادی با عنوان وکیل «انجمن دفاع از زندانیان سیاسی» پشت تریبون رفته و نزدیک به یک ساعت به فحاشی و ناسزاگوییهای بعضاً رکیک علیه مدیرمسئول کیهان میپردازد. چنان فضای دادگاه از هیجانات آقای وکیل به هم میریزد که رئیس دادگاه و اعضای هیئتمنصفه مجبور به دادن تذکر به تیم وکلای عبادی میشوند.
رئیس دادگاه بارها از وکلای عبادی میخواهد بهجای خواندن بیانیه سیاسی تنها به طرح شکایت خود بپردازد و از فحاشی خودداری کنند. مدیرمسئول کیهان که فقط شنونده ادعاهای هیجانی و توهینهای پیدرپی وکلا و کارمندان عبادی بوده از محضر دادگاه اجازه گرفته و رو به قاضی میگوید: ملاحظه میفرمائید که ایشان بهشدت از عصبانیت میلرزند. من برای سلامتی ایشان نگرانم ضمن آنکه در ناسزاهای آقای وکیل به بنده هیچ فحش جدیدی که قبلاً از سوی رادیوهای بیگانه و گروههای ضدانقلاب علیه بنده مطرح نشده باشد وجود ندارد و من به ناسزا شنیدن ازاینگونه افراد و جریانات عادت دارم! [۱]
حسین شریعتمداری در طول چند جلسه از آن دادگاه بهتنهایی در برابر لشگری از همکاران؛ دوستان و نیز اعضای شبکه دلالی عبادی قرار گرفته و پس از پایان آخرین دفاعیات رو به خبرنگاران در برابر دادگاه گفت: آنچه از شبکه عبادی مطرح کردم تنها یک درصد از ناگفتههایم بود، اگر اسناد ارتباطات او با بیگانگان را منتشر کنم؛ سنگ روی سنگ بند نمیشود
برملا شدن نقش سرویس های خارجی در ارتباط گیری با همکاران عبادی در دادگاه تاریخی روزنامه کیهان
ارتباط شبکه شیرین عبادی و تروریستها؛ هم استراتژی هم تاکتیک
شبکه عبادی در اویل دهه هشتاد با هدف بهرهبرداری سیاسی از برخی پروندههای قضایی با عنوان کانون مدافعان حقوق بشر تشکیل میشود. این مجموعه سازمانیافته در ارتباط با سرپلهای خود در لندن، بروکسل و پاریس بهصورت مستقیم با افسران عملیاتی سرویس خارجی انگلیس و رژیم صهیونیستی ارتباط گرفته و در برههای نیز چند سازمان تروریستی مسئولیت هماهنگی با عوامل خارجی را برای این گروه میسر میکنند.
در آن برهه برنامه سرویسهای امنیتی غربی آن بود که یک شبکه درهمتنیده برای پروندهسازی علیه نهادها و شخصیتهای کشورمان در مجامع بینالمللی تشکیل شود. هدف آن بود اعتبار جمهوری اسلامی ایران زیر سوال رفته و برای مخاطب غربی، تصویر کشوری با برنامه هستهای پیشرفته و ناقض کرامت انسانی ساخته و پرداخته شود.
گروهک نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، باند ملی مذهبیها، برخی عناصر حزب منحله مشارکت؛ دفتر تحکیم وحدت؛ انجمن صنفی معلمان؛ فعالان زن و کارگری چپ از جمله نیروهایی هستند که در مسیر این پروژه با عبادی هماهنگ شده و اخبار کانالیزه شده صنفی از طریق آنها به عنوان موارد نقض حقوق بشر در بولتن کانون ثبت و برای مجامع بین المللی ارسال میشد.
در این پروژه بزرگ بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و رادیو فردا (ارگان رسانهای سازمان سیا)، رادیو زمانه (برنامه تحت پوشش دولت هلند)؛ وبسایت روز آنلاین؛ شبکه بالاترین و چند هزار وبلاگ، مأمور به خدمت شده و هرکدام نقش خاصی را بر عهده میگیرند. از نگاه افسران امنیتی در غرب، عبادی با توجه به سابقه همکاری با رژیم پهلوی و نیز به دست آوردن نشان سفارشی صلح نوبل میتوانست در نقش «هماهنگکننده مادر» عمل کرده و طراحی دشمن را بهخوبی پیش ببرد.
در یک نمونه از عملیات اجرا شده توسط این شبکه عنکبوتی، در کوران جنگ خیابانی فتنه گران در تهران، ناگهان پای جاسوسان غربی به ایران باز میشود! باربارا لخ میلر مسئول حقوق بشر اتحادیه اروپا اعلام میکند قصد آمدن به ایران را دارد. او در مصاحبه مطبوعاتی در بروکسل رو به خبرنگاران میگوید: به تهران میروم تا با خانواده برخی از اصلاحطلبان دیدار کنم. هماهنگی سفر مسئول دیپلماتیک اروپایی به تهران را شیرین عبادی بر عهده دارد. در آن روزها خیابانهای لندن، پاریس و برلین صحنه برخورد خشن پلیس با معترضان جهانیشدن است؛ اما مسئول حقوق بشر اروپا تصمیم گرفته است به تهران سفر کند.
البته سفر او به تهران برای دیدار با خانواده برخی بازداشتشدگان تنها بهانهای برای اقدامات خرابکارانه و جاسوسی است! او قرار است در هتل لاله تهران با برخی از عوامل اصلی درگیریهای خیابانی و لیدرهای صحنهگردان دیدار پنهانی داشته باشد. مسئول هماهنگکننده این ملاقات سیامک فرید از اعضای فرقه تروریستی منافقین است.
او در ارتباط ایمیلی با یک فعال سیاسی اصلاحطلب از او میخواهد لیستی از افراد مؤثر و مهم در تهران را مشخص کرده و در اختیار سازمان او قرار دهد تا نماینده اروپا با آنها دیدار انجام دهد! فرید به این چهره اصلاحطلب اعلام میکند سفر باربارا لخ میلر به تهران با هماهنگی خانم عبادی میسر شده و سازمان منافقین (به دلیل سابقه جنایتکارانه) نمیتواند بهصورت مستقیم خود را درگیر این ماجرا کند! این مأموریت شوم با رصد نیروهای امنیتی شناسایی و عوامل داخلی و برخی رابطین بینالمللی آن بازداشت میشوند.

کیفرخواست لیدرهای خیابانی همکار با شبکه حقوق بشری در حرمت شکنی روز عاشورا

اقرار یکی از متهمان به همکاری با سرپل گروهک منافقین
با روی کار آمدن روحانی و آغوش باز دولت تدبیر به سوی اروپاییها اجرای مأموریت قدیمی بار دیگر در شبکه شیرین عبادی مطرح میشود، در سفر کاترین اشتون به تهران نرگس محمدی مأمور میشود فعالان فمینیست را به دیدار مسئول سیاست خارجی اروپا ببرد. اشتون پس از دیدار با روحانی و ظریف در اقدامی خلاف عرف دیپلماتیک و بهصورت پنهانی با برخی اعضای شبکه عبادی و نیز تعدادی از عوامل ضدانقلاب و خانوادههای آنها دریکی از سفارتخانههای اروپایی دیدار کرد.


کاترین اشتون به بهانه دیدار با ظریف و حسن روحانی به تهران آمده و با نرگس محمدی دیدار می کند
جوخههای ترور به هم متصل میشوند
شیرین عبادی و همکارانش همواره همکاری عیان با سرویسهای خارجی را تکذیب میکنند؛ آنها همیشه با مظلومنمایی سعی میکنند خود را چند وکیل ساده باهدف خیرخواهانه نشان داده و رد پای خود را در همکاری با جنایتکاران بینالمللی را پاک کنند.
عبادی در گفتگو با شبکه یورو نیوز میگوید: «به ما انگ همکاری با خارجیها را میزنند، ما یک مجموعه حقوق بشری هستیم که با فشارهای داخلی امکان ادامه فعالیت را ازدست دادهایم!» البته قضاوت سخنان خانم عبادی و همکارانش بسیار ساده است؛ میتوان با یک جستجوی ساده انبوهی از اقدامات ساده اما ضد ایرانی خانم وکیل مدعی حقوق بشر را پیدا کرد. عمق کینه او نسبت به مردم ایران چنان زیاد است که در نشست جامعه بینالمللی حقوق بشر (IGFM) میگوید: تحریمهای وضعشده آمریکا علیه ایران کافی نیست؛ باید چنان گره تحریمها محکم شود که فقط مردم نان خشک برای خوردن داشته باشند.
عبادی و همکارانش در سالهای اخیر بهصورت علنی با تروریستهای تجزیهطلب همکاری کرده و از آن ها به عنوان فعالان مدنی و قومی یاد میکنند. همزمان با سالگرد جنایت تروریستی گروهک «حرکة النضال» در شهر اهواز شادی صدر دست راست عبادی در نشست این گروهک تروریستی سخنرانی کرده است. در ماههای اخیر حبیب اسیود؛ سرکرده گروهک تروریستی و تجزیهطلب الاحواز در ترکیه بازداشت و به تهران منتقل شده است. او در بخشی از اعترافات تلویزیونی خود گفته است که منابع مالی این تشکیلات را سرویس امنیتی سعودی (رئاسة الاستخبارات العامة) تأمین کرده و آنها با کمک فعالان حقوق بشری ساکن اروپا برای خود اعتبار بینالمللی ایجاد میکنند.



حضور همکار وکلای حقوق بشری در نشست عاملین جنایت اهواز
مشرق در گزارشی با عنوان «شناسایی خانه شیطان در تهران» [۲] سندهای مهمی درباره برخی وکلای همکار با عبادی را منتشر کرد. ارتباط معنادار بازوی عبادی با تروریستهای ماجرای اهواز برگی جدید از همکاریهای پیچیده داخلی و خارجی این شبکه را رو کرده است. البته افشاگریهای مشرق باعث شده تا شبکه موسوم به وکلای حقوق بشری همانند سال ۸۸، به شکایت فلهای از رسانه افشاکننده روی بیاورند و یکی پس از دیگری علیه مشرق طرح شکایت کنند.
همزمان با فشار دولتهای غربی برای رسیدن به یک توافق با ایران، قلاده تروریستها توسط صاحبان آن در اطراف مرزهای ایران بازشده است. ۱۱ سال قبل نسرین ستوده در شکایت نامهاش از قاضی دادگاه خواسته بود دلایل ارتباط شیرین عبادی و شادی صدر با بیگانگان منتشر شود، حالا آن نیمه پنهان از همکاری این شبکه با تروریستها به صورت کامل قابل مشاهده است.
همکاری وکلای حقوق بشری با شبکه بین المللی تحریم
«آنقدر به مردم ایران فشار بیاورید تا نظام مجبور به مذاکره با آمریکاییها شود» شاید با شنیدن این جمله گمان کنید که این عبارت در وصف افزایش تحریمها را یکی از سرکردگان رژیم صهیونیستی یا عضوی از وزارت خارجه دولت آمریکا بهکاربرده است، اما با یک جستجوی ساده متوجه میشویم گوینده این جملات یکی از اعضای ارشد کانون مدافعان حقوق بشر در ایران است!
تشکیلاتی که با همکاری چند وکیل و تعدادی از فعالان سیاسی اصلاحطلب تشکیلشده و نقش آن دیدبانی و رصد فعالیتهای حقوق بشری و تهیه گزارش علیه ایران و ارسال آن به نهادهای بینالمللی است. سردسته این شبکه شیرین عبادی دارنده مدال نوبل صلح حقوق بشر است که مدتی قبل از کشور متواری شده، اما برخی از اعضای این تشکیلات همچنان در کشور فعال بوده و بهصورت سیستماتیک با این وکیل ضد ایرانی در ارتباط هستند.
البته شیرین عبادی چهره ای منفور میان ایرانیان محسوب میشود؛ او مدتی قبل از آغاز بازیهای المپیک از چند کشور غربی خواسته بود کل ورزش ایران را تحریم کرده و اجازه حضور ورزشکاران کشورمان در این بازیها را ندهد.
عبادی در توجیه این اقدام گفته بود: اعتراضات ورزشکاران بهجایی نمیرسد، بنابراین از کلیه فدراسیونهای ورزشی جهان خواهش میکنم تا به مدت یک سال ایران را محروم کنند و اجازه شرکت بینالمللی در هیچ زمینهای به دولت ایران ندهید. به ندای مردم ایران گوش کنید، مردم ایران مخالف دخالت سیاست در امری مانند ورزش هستند.
این اظهارنظر جنجالی از سوی وکیل آمریکاییها در ایران با واکنش گسترده عمومی و بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی روبرو شد. یکی از کاربران این رسانهها در واکنش به اقدام رئیس کانون مدافعان حقوق بشر نوشت: خانم عبادی شما غلط میکنید بهجای من اظهارنظر میکنید! یکی دیگر از کاربران نیز در وصف حال عبادی او را «وکیل مدافع شیطان» خوانده بود.
آش این اظهارات آنقدر شور بود که عباس عبدی روزنامه نگار اصلاحطلب، با تشبیه عبادی به «جلاد روهینگیا» که او نیز پیش از این برنده جایزه صلح نوبل بوده، نوشت: «برخی ایرانیان آن سوی آب نیز هیزمکش این جنایت شدهاند. هنگامی که آنگسان سوچیِ ایرانی خواهان تحریم این مردم شود از ترامپ و پمپئو چه انتظاری میتوان داشت.»


تأسیس خانه شیطان در مرکز تهران
کانون مدافعان حقوق بشر سال ۱۳۸۱ با هدایت چند سرویس امنیتی خارجی توسط شیرین عبادی تشکیل میشود. علاوه بر خانم عبادی چند وکیل پرحاشیه استخوانبندی اصلی این شبکه را تشکیل میدهند.
عبادی اعلام میکند از محل درآمدهای حاصل از جایزه نوبل هزینههای کانون را پرداخت کرده است؛ اما مدت زمانی بعدمشخص میشود که «کانون مدافعان حقوق بشر» تنها یک سازمان پوششی برای انجام اقدامات ضدانقلاب بوده و نقش این محفل حقوقی بیش از یکنهاد ناظر قضایی است. ژینوس سحابی ازجمله افرادی است که با این مجموعه بهاصطلاح حقوق بشری ارتباط سازمانی دارد. سحابی از اعضای اصلی فرقه ضاله بهاییت در ایران است. سبحانی بعدها در اعترافات خود از ارتباط میان دفتر عبادی و رهبران فرقه بهاییت پرده برداشت.
بنا به دستور بیت العدل (مرکز اداری فرقه) بهاییان در ایران نباید بهصورت آشکار در امور سیاسی واردشده و تبلیغات اولویت فعالیت آنها محسوب میشود. اما شیرین عبادی با انتخاب سبحانی بهعنوان منشی دفترش او را سر پل ارتباط میان اعضای کانون؛ اعضای فرقه بهائیت و برخی روزنامه نگاران و فعالان سیاسی اصلاح طلب میکند.

ژینوس سبحانی در کارگاه آموزش روزنامه نگاری شمس الواعظین
سبحانی پس از انتخابات سال ۸۸ در کوران فتنه روز عاشورا و در حین انجام اقدامات هتاکانه همراه با تعدادی دیگر از اعضای فرقه ضاله بهائیت بازداشت شد. او در اعترافات صریح خود به نقش سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی (موساد) در سازماندهی تجمعات و ارتباط با کانون بهاصطلاح حقوق بشری عبادی اعتراف کرد.
فعالیت شیرین عبادی در جهت حمایت از بهاییت به حدی است که مرکز جهانی بهاییت موسوم به «بیت العدل اعظم» واقع در «سرزمینهای تحت اشغال رژیم صهیونیستی» از ایشان تقدیر میکند. در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۰۷ در گزارشی که به بیت العدل ارسال میشود از شیرین عبادی و کانون مدافعان حقوق بشر به دلیل برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی با عنوان «حق آموزشوپرورش» در ۲۶ مهر ۱۳۸۶ قدردانی میگردد. در این گزارش از شیرین عبادی و اعضای کانون غیرقانونی مدافعان حقوق بشر در ایران با عنوان «احبای عزیز» نامبرده میشود و در ادامه چنین میآید: «برگزاری این کنفرانس، نشانهای از حسن نیت و صداقت مسئولین کانون میباشد. بیت العدل توصیه میکند که هیئت یاران در نامهای خطاب به کانون مدافعان حقوق بشر از حسن نیت، صداقت و شجاعت ایشان در دفاع از حقوق جامعه بهایی تشکر کنند.»
وابستگی عبادی به رژیم صهیونیستی به حدی است که جورج سورس نیز از او تقدیر میکند. شیرین عبادی به دعوت «جان وستون» و «اسکات رید»، نمایندگان حزب محافظهکار پارلمان کانادا وارد این کشور شده و قرار میشود سخنرانیهای مختلفی را علیه جمهوری اسلامی ایران در شهرهای کانادا ایراد کند. اسکات رید، نماینده پارلمان کانادا، از مادری یهودی زاده شده است و جزء سیاستمداران حامی رژیم صهیونیستی در این کشور بهحساب میآید. جان وستون نیز رابط دولت کانادا با جامعهٔ ایرانیان مقیم این کشور است. دراینبین اسکات رید نماینده پارلمان کانادا و حامی صهیونیستها، عبادی را همردیف با بهاییان، همجنسبازان و فراریان مخالف جمهوری اسلامی قرار میدهد و میگوید: «عبادی تنها کسی است که از آنها دفاع میکند».
یکی از افرادی که در جلسات کانون مدافعان حقوق بشر شرکت داشته و با اعضای آن ارتباط گرفته درباره این تشکیلات میگوید
«کانون عبادی به همهچیز شبیه بود جز دفتر کار؛ در اولین روزی که به جلسه این مجموعه رفتم؛ تعدادی زن و مرد را دیدم که بدون رعایت موازین شرعی باهم در ارتباط هستند؛ مشروبات الکلی مصرف میکنند و حقوق بشر برایشان سوژه ای سیاسی برای ایجاد فشار بر گردن مردم ایران ذیل عنوان تحریم است. دریکی از جلسات با عنوان شورای ملی صلح از آنها شنیدم که باید ایران را متهم به جنگافروزی کنیم تا با فشار خارجی حکومت خلع سلاح شود!» شورای ملی صلح طرح عقیم مانده عبادی در همکاری با اعضای نهضت آزادی (منافقین) و گروهک ملی مذهبی بود؛ پروژه این گروه برجسته کردن نقش ایران بهعنوان یک عامل خطرآفرین در جهان بود.
شیرین عبادی پس از اعلام استرداد ایران از طریق اینترپل تحت حمایت مستقیم وزارت خارجه آمریکا درآمده و فاز دوم عملیات روانی تحت پوشش حقوق بشر در ایران را آغاز میکند. او در اولین سخنرانی خود در هلند اسلام را زنستیز خوانده و در جملاتی موهوم آن را یک بیماری مانند بیماری هموفیلی خوانده که از مادر به فرزند نسل به نسل منتقلشده است.
کینهتوزی این پیرزن به ایران و اسلام بهقدری است که در آن سخنرانی میگوید: اگر به این پناهجویان زبان و فرهنگ یاد بدهید میتوانند شهروندانی بدون خطر برای شما باشند! سخنان عبادی مورد توجه گروههای نئونازی و دست راستی در اروپا قرارگرفته و یکی از نمایندگان افراطی هلندی پس از سخنرانی شیرین عبادی مسلمانان خاورمیانه را ویروسی مینامد که باید اروپا را از آن واکسینه کرد.
سر حلقههای شبکه پیرزن فتنهگر
پس از متواری شدن عبادی از ایران، چند همکار او سعی کردند جای خالی او را در تهران پر کنند. این افراد با ایجاد ارتباط مستقیم با عبادی دستورات ارجاع شده توسط میز ایران در وزارت خارجه آمریکا را موبهمو اجرا می کنند.
قاسم شعلهسعدی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی، امیرسالار داوودی، هدی عمید، آرش کیخسروی، شادی صدر، هوتن کیان، مصطفی دانشجو، امیر اسلامی، امید بهروزی، فرشید یدالهی، محمدعلی دادخواه، ملیحه دادخواه، امیر رییسیان، سارا صباغیان، بهاره دولو، فرخ فروزان، پیام درفشان، مصطفی نیلی، لیلا حیدری؛ مهدی محمودیان؛ محمدرضا فقیهی، محمدهادی عرفانیان کاسب، مریم افرافراز و لیلا حیدری از جمله افرادی هستند که در داخل و خارج از کشور با عنوان پوششی وکیل با شیرین عبادی همکاری کردهاند.
تحریک جامعه به مقابله با قوانین کشور از جمله حجاب؛ تولید گزارشهای جعلی از وضعیت حقوق بشر در ایران و ارسال منظم آن به گزارشگر سازمان ملل و ارتباط با برخی از گروههای معاند و برانداز بخشی از کارنامه این گروه در سالهای اخیر است.
نکته قابلتأمل آنکه در طی سالهای اخیر شبکه ضدانقلاب عبادی دست به یارگیریهای جدید نیز زده است. این شبکه محفلی با اغفال برخی وکلا و دادن وعدههایی چون گرفتن اقامت در خارج از کشور و کسب جایزههای بینالمللی برای جذب نیرو تلاش کرده است.



نسرین ستوده از جمله اعضای این حلقه است که برخی اقدامات ضدامنیتی به او سپرده شده است
تحریم دارو و درخواست واکسن!
با آغاز فراگیری بیماری کرونا در جهان درحالیکه کشورمان با تحریمهای شدید مالی از سوی غرب روبرو بود؛ عبادی و دستیارانش با پروندهسازی سعی کردند مانع از فروش واکسن به ایران شوند.
عبادی با شرکت در پنل های های پوششی حقوق بشری همراه با تجزیه طلبان و گروه های معاند دولت های غربی را تشویق به تحریم مالی ایران کرده و از سوی دیگر با انتشار بیانیه برای روند واکسیناسیون اشک تمساح می ریخت.
وزیر بهداشت در واکنش به این طراحی جنایت کارانه اعلام کرد که ایران به دنبال آن است که واکسن بخرد؛ اما دولت های غربی تمامی مسیرهای مالی انتقال پول به ایران را بسته اند! سعید نمکی اعلام کرد حتی سازو کار کواکس نیز حاضر نیست به ایران واکسن بدهد.



اخیرا باند مدافعان حقوق بشر با تهیه یک نامه و انتشار آن در فضای مجازی سعی کردند با وارونه نمایی؛ جنایت علیه بشریت از سوی دشمنان انقلاب اسلامی را تحریف کنند.
این گروه بهاصطلاح حقوق بشری بهجای آنکه دولتهای متخاصم را به خاطر محروم کردن ۸۵ میلیون ایرانی از دسترسی سریع به خدمات بهداشتی (ازجمله خط تولید واکسن) محکوم کنند. در همکاری با رسانههای متصل به سازمان سیا جای جلاد و شهید را عوض کرده و دست به سیاه نمایی زدهاند.
این گروه دستنشانده در حالی با جمعآوری امضا به دنبال تحریک اذهان عمومی است که پیشازاین عبادی از دولتهای غربی خواسته است که ایران تحریم همهجانبه شود! برخی از امضاکنندگان این نامه ارتباط تشکیلاتی با محفل حقوق بشری عبادی دارند.
این گروه در حالی ایران را متهم به عدم واردات واکسن از دولت متخاصم آمریکا کرده است که واشنگتن تا آخر اردیبهشت ماه امسال به هیچ عنوان واکسنهای تولیدیاش رو صادر نکرد. حتی به متحدینی مانند کانادا که سیصد میلیون دز پیشخرید کرده بود هم واکسن نداد!
از اواخر اردیبهشت آمریکایی ها تحت فشار جامعه بین المللی تنها ۲۰ میلیون دوز واکسن صادر کردند، بخش زیادی از این عدد تنها به دو کشور کانادا؛ مکزیک و نیز ترکیه به عنوان شرکای کاخ سفید صادر شد. واضح است که حتی اگر واردات واکسن از آمریکا ممنوع نمی شد؛ باز هم آن ها حاضر نبودند حتی یک دوز واکسن به ایران بدهند.
اما کانون ضدحقوق بشری عبادی به جای آنکه به سیاست های آپارتایدی آمریکایی ها اعتراض کنند، با تشکیل یک کمپین حقوقی به سفیدسازی تحریم ها پرداخته اند. عادی کردن تحریم های دولت های غربی هم ردیف با جنایت جنگی بوده و لازم است دستگاه قضایی و نهادهای ناظر با عوامل همکار با دولت های متخاصم برخورد های قانونی لازم را انجام دهند.

در همراهی شبکه جنایتکار عبادی با سرویس های امنیتی و خرابکار غرب همین بس که دو سال قبل این گروه بهجای اعتراض به تروریسم اقتصادی و افزایش بار تحریمهای تروریستی علیه ایران؛ خواهان ورود پزشکان بدون مرز به ایران شدهاند. در بررسیهای صورت گرفته مشخصشده است که گروه متقاضی ورود به ایران هیچکدام پزشک نبوده و بهجای متخصص پنج مهندس همراه با چندتخته پتو در پوشش پزشک قصد ورود به ایران را داشتهاند.
شبکه پیچیده و هرمی عبادی با همکاری چند شبکه رسانهای فارسی زبان بهصورت ۲۴ ساعته در حال برنامهریزی علیه کشور است؛ این گروه ساختهوپرداخته جایزههای غرب است که کارکردشان تولید رهبران مصنوعی و جنبشهای دروغین، تزریقی و وارداتی است.
آخرین حکومت تربیتشده توسط غربیها و عناصری چون عبادی و همکاران داخلیاش در منطقه (افغانستان) هفته قبل با ضربهای کوچک از هم پاشید و غربپرستان مدعی وکالت و حقوق بشر، از چرخهای هواپیمای آمریکا سقوط کردند.